همچنان اسکویید گیم (قسمت آخر)
همیشه فکر میکنیم «بازی» تموم شده، اما در واقع، شکلش فقط عوض میشه ؛ بیرون از اون جزیره هم مردم برای بقا همدیگه رو حذف میکنن، فقط بدون لباس قرمز!!!
# سخن بزرگان
ادامه های رمز دارِ من :)
همیشه فکر میکنیم «بازی» تموم شده، اما در واقع، شکلش فقط عوض میشه ؛ بیرون از اون جزیره هم مردم برای بقا همدیگه رو حذف میکنن، فقط بدون لباس قرمز!!!
از نظر روانی، وقتی آدم به جایی میرسه که فکر میکنه «تمومه»، معمولاً دلیلش اینه که مغز دیگه راهی برای فرار از درد پیدا نمیکنه.
نه اینکه واقعاً هیچ راهی نباشه — فقط مغز، از شدت خستگی، اون راهها رو دیگه نمیبینه.
تو اون لحظه، آدم نمیخواد زندگی رو تموم کنه، میخواد درد رو تموم کنه.
ولی اگه همون لحظه یکی باشه که گوش بده، یه ذره امید بده، یا حتی فقط سکوت کنه و همراه باشه… مغز دوباره یه جرقهی کوچیک پیدا میکنه. همون جرقهای که باعث میشه آدم یه قدم کوچیک برداره و از اون تاریکی فاصله بگیره!!
.
ﻓﺎﻳﺪه ﻧﺪاره اﻳﻦ رﺳﻢ روزﮔﺎره
از درو دﻳﻮار ﻣﻴﺒﺎره اﻳﻦ ﺟﺎ
وﻟﻰ ﺗﻮ ﺑﻪ ﭼﻴﺰای ﺧﻮب ﻓﻜﺮ ﻛﻦ
ﻛﻪ ﻣﺎ زﻧﺪه اﻳﻢ ﺑﻪ اﻣﻴﺪ
زﻧﺪه اﻳﻢ ﺑﻪ روﻳﺎ
ﺑﻪ ﻓﺮدا
ﺑﻪ ﭼﻴﺰای ﺧﻮب ﻓﻜﺮ ﻛﻦ
ﻛﻪ ﭼﺎره ای ﻧﺪارﻳﻢ
ﺑﺎﻳﺪ دووم ﺑﻴﺎرﻳﻢ
ﻫﻤﻴﻦ ﺟﺎ
صبح به خیر به زور و خمیازه ...
برگا ریختن و بی ریخت شدن تو فصلی تازه :(
.
+ شروع کار جدید ؛ الهی به امید تو 🩷
ما عادت نمی کنیمـ ...
مگر آن که
چیزی درونمان بمیرد
فکرش را بکن
چه چیزهایی درونمان
مُردند تا توانستیمـ
به همه ی آنچه
پیرامونمان است ،
عادت کنیمـ !
واقعا اهمیتی نداره چه اتفاقی میفته، من قشنگ ترین روزای زمستونو دیدمـ ، زشت ترین شبای تابستون جلو چشممـ بود ، با مزخرف ترین آدما گشتمـ و دنبال بهترین آدما اینور و اونور رفتمـ. کارای بی اهمیت زیادی انجامـ دادمـ که از هیچ کدومـ هیچ وقت پشیمون نشدمـ .
من گند زدمـ ولی خودمـ درستش کردمـ و درست الان تو همین لحظه که نه خوشحالمـ و نه ناراحت ، میدونمـ هیچ چیز هیچ اهمیتی نداره، همین فقط ...
بعد ها فهمیدمـ ...
بینایی همه ی چشمـ ها یک اندازه نیست (!)
یکی کمـ از دنیا می بیند و یکی زیاد .
دنیا همـ در برابر نگاه آدمـ ها
به یکسان عرضه نمی شود .
نه می توانیمـ بمیریمـ ،
نه می توانیمـ زندگی کنیمـ ،
نه می توانیمـ همدیگر را ببینیمـ ،
نه می توانیمـ همدیگر را ترک کنیمـ ،
به تنگنای عجیبی افتاده ایمـ ...!
# ژان پل ساتر
گاهی کاملا و قطعا حـق با توئه ،
ولی آخرش ؛ کاری میکنی و
جوری برخورد میکنی که
محکومـ نهایی خودتی (!)
آدمـ باید جایی بره که از حرفاشون ناراحت نشه
و بذاره به حساب شوخی ...
یا اصلا نـــــره :|