بی نقاب

شب به خیر


وسایل خونه :

خب مثل این که امشب مهمونیه ،
بیاین خراب شیمـ :|

.

  1. در حالی که دوش نگرفتی هنوز ، دوش حمومـ با تمامـ جوارج وجودی در میاد و واشر میترکه😐
  2. کف دمپایی رو فرشیمـ به طرز عجیبی از وسط دو نیمـ میشه 😐 (چندمین باره که ازین مدل خریدمـ اما دفعه اوله🤔)
  3. جارو و خاک انداز به چند تکه تبدیل شدن و قابلیت وصل شدن مجدد رو ندارن🥲

بعله اینجوریاس، بریمـ برسیمـ به پلن B


# برادر جان
+  |  پنجشنبه ۱۳ دی ۱۴۰۳ | بهـ وقتِ  3:49 AM  |   | 

با حرفای اخوی گرامی ، 

یهو به خودمـ اومدمـ

دیدمـ یهو شبیه مامان شدمـ ...

چه ترسناکه این منی که من نیست

این منی که حتی متوجه همـ نبوده🤦🏻‍♀️


# دارک # برادر جان # مامان
+  |  چهارشنبه ۱۸ مهر ۱۴۰۳ | بهـ وقتِ  9:39 PM  |   | 

هشتگ 12

+ و این خوشکلا حاصل دعوای دیروزن :))

++ دوازدهمین سالگرد دوستیمون مبارک :) کی انقدر گذشت ؟ کی بزرگ شدیمـ ؟


# تو ِ من # برادر جان
ادامه های رمز دارِ من :)
+  |  دوشنبه ۲۶ شهریور ۱۴۰۳ | بهـ وقتِ  2:0 PM  |   | 

این داستان : کلمه ی رمز


این مدت وقتایی که حالمـ بد بود 

واسه خودمـ شعر میخوندمـ :)) 

مثلا میگفتمـ حالمـ بده ، لـا لـای لـای :))

این دیگه شده سوژه دست اخوی گرامی 

راه میره ادای من ُ در میاره :/ 

دیشب جلو بچه ها نمیخواست چیزی بگه 

هی بهمـ میگفتن : لـا لـای لـای؟ 

(یعنی حالت تهوع داری؟) 

منمـ در جواب میگفتمـ : لا لای ، لا لای ، لا لای لای :))

 


# برادر جان
+  |  پنجشنبه ۲ مرداد ۱۳۹۹ | بهـ وقتِ  10:45 PM  |   | 

واقعا یعنی کجا بوده ؟

 

 بهمـ میگه تو هفته یه صبح میامـ دنبالت

با همـ بریمـ کاغذ دیواری بخریمـ واسه اتاقمـ  .

فقط دیوونمـ نکنی باهامـ اومدیاا

نمیگمـ اون پنجشنبه هه کجا بودمـ  :)) 


# برادر جان
+  |  پنجشنبه ۱ خرداد ۱۳۹۹ | بهـ وقتِ  11:28 PM  |