بی نقاب

اسکویید گیم

از نظر روانی، وقتی آدم به جایی می‌رسه که فکر می‌کنه «تمومه»، معمولاً دلیلش اینه که مغز دیگه راهی برای فرار از درد پیدا نمی‌کنه.

نه اینکه واقعاً هیچ راهی نباشه — فقط مغز، از شدت خستگی، اون راه‌ها رو دیگه نمی‌بینه.

تو اون لحظه، آدم نمی‌خواد زندگی رو تموم کنه، می‌خواد درد رو تموم کنه.

ولی اگه همون لحظه یکی باشه که گوش بده، یه ذره امید بده، یا حتی فقط سکوت کنه و همراه باشه… مغز دوباره یه جرقه‌ی کوچیک پیدا می‌کنه. همون جرقه‌ای که باعث می‌شه آدم یه قدم کوچیک برداره و از اون تاریکی فاصله بگیره!!


# سخن بزرگان
+  |  یکشنبه ۲۰ مهر ۱۴۰۴ | بهـ وقتِ  4:14 AM  |   |