هوامونو داشته باش، تو رو خد.ااا 🥺
حس بد دیشبمـ بی جهت نبود!!
دیشب همسر چند بار حالش بد شد ، یه بار شدیدا سرفه میکرد ، یه بار دستش درد میکرد، یه بار سرش و یه بار سردش بود و براش لباس اضافه آوردمـ ، خلاصه که نشد درست بخوابمـ و صبح قید خوابیدنُ زدمـ و شروع کردمـ به انجامـ کارامـ (!)
گفتمـ نرو ولی باز صبح رفت سر کار ، ظهر با حال بد اومد ، تب داشت ...
عصر رو موند خونه (دخترمونمـ در طول روز هیچیییی نخوابید و متاسفانه هی میخواست به باباش بچسبه :| ، ساعت ۸.۳۰ عملا بیهوش شد ، نمیدونمـ صبح چه ساعتی بیدار باش میزنه!! :()
فعلا هممون قرنطینه ایمـ و ذهنمـ واقعا کار نمیکنه ، خاموش شده
فقط میتونمـ چند دقیقه بعد رو ببینمـ . نمیتونمـ فکر کنمـ ....
وقتی مثل الان بهش فکر میکنمـ میترسمـ ، میترسمـ واسه دلبر ، میترسمـ واسه خود همسر که نمیدونمـ دقیقا چشه و چرا تب ۳۹ درجه داره ؟! میترسمـ خد.ایی نکرده کرونا باشه ، میترسمـ واسه دلبر ، میترسمـ که توان نداشته باشمـ به این دو تا رسیدگی کنمـ .
میترسمـ ولی ته دلمـ روشنه
پس فعلا ذهنمو خاموش میکنمـ
توکل به خد.ا
بعدا نوشتمـ : تب تا دو روز ادامه داشت اما خد.ا رو هزاران بار شکر این ماجرا همـ ختمـ به خیر شد
# قرنطینه