بی نقاب

ناراحتمـ خیلییی

[ امشب میگفت تهش چیه؟!

هیچ وقت نه خودش زندگی کرده

و نه گذاشته که بقیه زندگی کنن! ]

و من (الان که میدونمـ تو بیمارستان منتظر خالی شدن بخش icu ئه) در بدترین شرایط روحی دارمـ به این فکر میکنمـ که بهترین دعای ممکنه براش چی میتونه باشه؟!

کاش هر چی خیرشه پیش بیاد.

کاش بچگیمـ برامـ مرور نشه ، کاش مغزمـ خاموش شه ، کاش گریه هامـ بند بیاد...

یه حرفایی هستن که به هیچ کس نمیتونی بزنیشون ، حتی به خودت...!

+ الان همسر پیامـ داد ، حال بد منو به خودش ربط میده؛ درسته؟! قطعا نه... تقصیر اونه؟ معلومه که نههه !! فقط کاش بلد بود گاهی مدارا کنه و حال منو خوب کنه ...

++ مثل اون قسمت از انیمشن inside out 2 همش داره تو ذهنمـ تکرار میشه : من کافی نیستم

من کافی نیستم

من کافی نیستم

....


# ای حال نامعلومـ # آرومـ باش # آرومـ
+  |  یکشنبه ۴ شهریور ۱۴۰۳ | بهـ وقتِ  1:49 AM  |   |